** ترگلِ کردکوی **
سه چیز را با احتیاط بردار: قــــــدم، قلــــــم، قســــــــم سه چیز را پاک نگه دار: جســم، لبــــاس ، خیـــــــــــال از سه چیز کار بگیر: عقـــل، هـــمـــت، صبــــــــــــــــــــر از سه چیز خود را نگه دار : افسوس، فریاد، نفرین کردن سه چیز را آلوده نکن : قلـــــب، زبـــــــان، چـــــشــــــــم سه چیز را هیچگـــاه و هیــــــچ وقت فرامـــــوش نکــــن: خـــــدا ، مــرگ ، دوست خوب تصاویر زیبای پاییزی در طبیعت کردکوی تصاویر زیاده برای دیدن باقی تصاویر به ادامه ی مطلب مراجعه کنید قدم قدم تا سکوت نارنجــ ها کلمــــات را ناشیانه می چینم و در فشار حقیقت و خیال ...قطــــره...قطــــره... نــــمـــ پس می دهم! . . . کلمات الهام بخش از کوچه ی دانشگاهمونه ک پر از درخت نارنج و سکوته............. گاهی وقت ها... اگر هزاران کلمه رو هم قربونی کنی نمیشه ... پس بهتره با ((تموم قلبت )) حق مطلب رو ادا کنی امشب شب تولد بهترینمه... و تبریک تولدش حتی گوشه ای از احساسم رو نمیتونه نمایان کنه ولی خیلی ساده به پاس تموم بودن هاش فقط میتونم بگم : "دوستت دارم " همسر عزیزم ته رو ره ماه این دنیــــــــا ندارنه ته دل دِ بِلارم، بد خـــــــــا ندارنه ته جور آدم دگه یَکتــــــــــا ندارنه تـــه رفتــار، جان ِمن ، همتا ندارنه دوباره محرم آمد و حال و هوای خاص خودش... شهرم کردکوی هم پر شد از شور و حال حسینی شما را دعوت به دیدن گوشه ای از تصاویر اینروزها می کنم: دخترم ترگل در روز شیرخوارگان (شهادت علی اصغر (ع) ) دسته های عزاداری و زنجیر زنی دخترم ترگل از روز اولی که رفته پیش دبستان، شعر آقا پلیسه زرنگه ورد زبونشه دیشب هم از سر شب ، شعر مربوط به پلیس و فداکاری هاش شون رو برای پدرم میخوند (نه اینکه بابابزرگ خودش یه روزی پلیس بوده) از قضا وقتی بر می گشتیم خونه تو خیابون چشممون افتاد به ماشین گشت پلیس ازم پرسید: این همون آقا پلیسه ست که زرنگه؟ گفتم آره صورتشو چسبوند به شیشه ی ماشین و تماشاشون می کرد... در همین حال پرسید : همونیه که شبا بیداره؟گفتم اره! گفت: همونیه که هوای مارو داره؟ گفتم اره! یهو پرسید: همونیه که زبون در می یاره؟ با تعجب سرم رو برگردوندم یه نیگا به ترگل انداختم و بعد چشم دوختم به ماشین پلیس ، دیدم راننده و کناریش دارن واسه ترگل زبون در می یارن یکی از صبح های زیبای پائیزی پس از پیمودن 2 ساعت (از مسیر کردکوی –گنبد) به منطقه ی زیبایی از شهر رامیان رسیدم (تیمی 27 نفره متشکل از تیم کوهنوردی کردکوی و تیم استانداری گلستان-گرگان-) هر چند با تاخیر ولی بد ندیدم عکس های یادگاری عید قربان رو براتون به اشتراک بزارم توصیه میکنم از دست ندید دکتر ابوالحسن شهواری فرزند عبدالحسین و نواده آقا شیخ صفر علی شهواری در سال1340. ه.ش در روستای بالاجاده به دنیا آمد.
Design By : Pars Skin |